سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 5 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

خداحافظ شیر مادر

1399/7/25 22:49
نویسنده : مامان عاشقت
150 بازدید
اشتراک گذاری

نفس به نفس هم...نعمتی است پسرم...

اما دیگر وقت خداحافظی رسیده...

از شیر گرفتن سخت است، مسئولیت سنگین و عذاب آوری است که من میدانم درست است و بایدی در پسش پنهان است، اما تو نمیدانی، بایدش را درک نمیکنی و تا مدت های در خلوت قلبی ات مرا برای آن نمی بخشی. 

می دانم که شیر مادر نخستین چیزی است که تو پس از زمینی شدنت جایگزین همه آن داشته های از دست رفته کردی و به واسطه گری اش با دنیا آشتی نمودی.  می دانم که برای تو تنها خود شیر مطرح نیست، شیر خوردن یعنی آغوش، مهر مادری ،آرامش، خواب،رویا و همه دار و ندارت...

اما چاره ای نیست پسرم...

برایت از خداوند بزرگ رزق و روزی حلال می طلبم...

آقای شیرین زبون دو شبه که شیر نمیخوری از این که چقد اذیت شدی نمیدونم چی بگم اما انقدر صبور و مظلوم هستی که داری کم کم عادت میکنی 

عمه ریحانه اینا خونمون هستن همینکه دورت شلوغه و باهات بازی میکنن خیلی خوبه 

پسر باهوشم بهت افتخار میکنم😘😘😘😘😘

قربون صورت مظلومت برم

اینم داداش سینا و آقا پرهام که به هردوشون میگی (دادا)😘

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)