سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 25 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

بستنی

1400/4/5 1:19
نویسنده : مامان عاشقت
219 بازدید
اشتراک گذاری

من و این همه خوشبختی محاله

جان شیرینم امروز بابایی با یه عالمه بستنی اومد خونه نمیدونستی از خوشحالی چیکار کنی 😘

تند تند بابایی رو بوس میکردی و میگفتی یخ یخ

خوشحالیت بزرگترین شادی دنیاست💞

تو گرانبهاترین اعجاز خداوندی...

برای داشتنت باید وضوی باران گرفت...

و بر محراب رویت سجاده ای از گلبرگ یاس گسترد...

و به نام عشق شبنم وار بر عطر تو سجده کرد...

و هزاران هزار گل سرخ را تسبیح لحظه هایت نمود...

و تو می دانی سامان شیرین ما ،آیین دوست داشتن را

که آنقدر زیبا هدیه می کنی این عشق را که سیراب می شوم...

پسرک زیبای من...

کنار ما هستی و لبخندت تزریق جان است در ما😘😘😘😘

پسندها (1)

نظرات (0)