سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 25 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

سامان 1000 روزه شد

1400/10/27 1:36
نویسنده : مامان عاشقت
286 بازدید
اشتراک گذاری

سامان 1000 روزه ی من ،

صدای مادر را از این روزهای شلوغی می شنوی که زندگی عزمش را جزم کرده تا تو و روزهایت را با شتاب و در کمترین زمان ممکن به جایی برساند که آغوشم اندازه ات نباشد...

از روزهایی که حتی اگر حواسم را جمع جمع کنم باز خیلی چیزهای خوب و با ارزش را به راحتی از دست داده ام و طعم نابشان را به درستی نچشیده ام...

روزهایی که این  همه تعجیلشان ، انگشت به دهانم کرده و گذر روزها و هفته ها را از دستانم به در برده است...

یادت بماند برای توی رهگذر ، زمین گذرگهی پر از جاذبه های خوب و بد است.و زندگی همین گذر از روزهایی است که می گذرند...مواظب گذر بی صدای زندگی باش که زندگی چیزی به جز همین لحظه های زودگذر نیست...

مبادا مبادا منتظر به دست آوردن چیزی و مهیا شدن ابزاری و یا رسیدن به هدف دوری برای شروع زندگی شوی....زندگی همه این هاست...و خیلی زودتر از آنکه فکرش را بکنی خیلی دیر میشود.

در گذر از زندگی حواست به همه مسیرت باشد...زندگی را دریاب جان مادر...

1000 روزه شدنت مبارک...

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)