این روزها......
به جرات می تونم بگم که اوج شلوغی هاتو داریم نظاره می کنیم پسرم...
بالا و پایین پریدنای بی حد و اندازه ات، داد و بیداد ها و ریخت و پاش ها ...و بدتر از همه لجبازی هات که گاهی ما رو تا حد جنون می رسونه و گاهی هم باعث قهقهه های از ته دل میشه.
دوستت دارم پسرم و از اینکه سالمی و این روزهای قشنگ و پر از انرژی روبه ما هدیه می کنی از خدا و تو ممنونم...
شیرین زبونی های این روزهات قابل وصف نیست ،جمله های زیبا و پر از معنی ، کلمه های قشنگ...کدوم و بنویسم پسرم؟!!!💖
کدوم و بگم جان مادر که هر روزمان با تو بهتر از دیروزه 🥰
شعرهای قشنگی که برامون می خونی مثل حسنی و شعرهای آهوی پیشونی سفید ، باب اسفنجی و ...
اینکه این روزها روزی هزار بار بهم میگی اندازه ی آسمون دوست دارم
داداش سینا بهت میگه پس من چی؟؟؟؟
میگی تو رو اندازه ی دریا دوست دارم 😍😍😍😍😍😍
شعر زده بارون به اون صورت ماهت و برامون میخونی با زبون شیرینت
وقتی خسته میشی و میخای تمومش کنی میگی صفا باشه😂😍🥰
خدایا شکرت 🙏
روز به روز به داداش سینا بیشتر وابسته میشی 😍
حتما باید سینا جلو چشمات باشه
اگر خونه نباشه باید سریع ببرمت داخل حیاط و با آب بازی سرگرمت کنم😍
بیشتر روزایی که داداشی میره کلاس ما هم میریم و انقدر منتظر میشی که کلاس داداشی تموم بشه و بیاد پیشت😘
عشق شما جان است و بس💖💖
کاش این روزها به این سرعت نگذرن و نرن...دلم خیلی تنگ میشه، برای این روزهای قشنگ ، برای خوش زبونی های تو ، برای شیطنتای پاک و قشنگت...😘😘😘😘😘😘😘
این روزها قشنگ ترین سرگرمی ما دیدن بازی های تو هست پسر شیرین زبونم😍
عاشقتم پسرم...عاشق راه رفتنت، عاشق حرف زدنت ، عاشق بغض کردنت و عاشق بوسیدنت...همیشه بمون...برای من و بابا و داداش😘😘😘😘😘😘😘