سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 13 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

تفریحات زمستانه

1401/10/25 0:23
نویسنده : مامان عاشقت
95 بازدید
اشتراک گذاری

سامان مهربونم..... 

زندگی را ورق بزن...

هر فصلش را خوب بخوان ...

با بهار برقص...

با تابستان بچرخ...

در پاییزش عاشقانه قدم بزن...

با زمستانش بنشین و چایت را به سلامتیِ نفس کشیدنت بنوش...

زندگی را باید زندگی کرد...

آنطور که دلت می گوید...

مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ کنار بگذاری...

زمستانت خوش...روزهایت برفی و سفید...

آخ که من الهی دور سرت بگردم😍

برايت يك مشت بوسه ميفرستم...

 

باز هم هست

از اين بوسه هاي عاشقانه برايت زياد كنار گذاشته ام !!!

عزيزكم

با من نفس بكش...

جان مني

 

از اين عزيزتر نمي شود...

 

جان مني و خوش به حالت

 

كه

مادرت

تو رامثل گوش ماهي هايي كه خودش كنار دريا كشف كرده ،

دوست دارد.

 خدا را شکر که هستید 💋💋💋

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)