سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 20 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

سونوگرافی رشد

سلام وروجکم امروز رفتیم سونوگرافی شما شدی سی و دو هفته و دکتر از همه چی راضی بود مامان دورت بگرده که 1980کیلوگرم وزنت شده الهی فدات بشم بی صبرانه منتظرتیم🤩 اين روزها دارم با خيال ِ آمدنت تصوير مي بافم. تو حتمن براي من يك طالع ِ شيرين از طعم ِ دوست داشتني ِ عسل خواهي آورد          ...
4 اسفند 1397

نامه ای به فندوق کوچولو

سلام به پاكترين فرشته ي روي زمين عزيز دلم الان ديگه 7ماهت تموم شده و یک هفتس که وارد 8 ماه شدي وكلي براي منو بابا دلبري ميكني همه اش تكون ميخوري لگد ميزني واي كه چقدر عاشق اين تكون خوردنت هستم  كارم شده اين که همش به شكمم نگاه كنم اخه  وقتي تكون ميخوري از رو شكمم قشنگ معلومه  خدارو هزار بار شكر نازنييم  منو  بابايي و داداشی  براي اومدنت ثانيه هارو ميشماريم مخصوصا داداشی خيلي بي قراري ميكنه ميگه اگه داداش ناناسم به دنيا بياد  همش نگاش ميكنم  آقایی خوشگلم اين مدت همه اش درگير اماده كردن وسايل هات بودم       &n...
15 بهمن 1397

سونوگرافی آنومالی(سلامت)

سلام نخودچی مامان هجده ههفته و سه روزه شدی دورت بگردم امروز رفتیم سونوگرافی آنومالی خداروشکر دکتر گفت همه چی خوبه راستی داداش سینا هم همراهمون بود اگر بدونی چقد دوست داره شدی تمام دلخوشی سینا قربون گل پسرام برم🤩 فرشته کوچولوی من! چیزی حدود 5 ماهو 2هفته است که تو داری در وجود من زندگی میکنی و قلب کوچیکت تو تن من میتپه! توی این مدت چه لحظه های شیرینی، چه خاطره هایی و چه زیستنی با تو داشتم... 4ماه دیگه مونده و من همچنان بیقرارتم... با اینکه میدونم دیگه هیچ وقت مثل الان و تا این اندازه  به یکدیگر نزدیک نخواهیم بود، اما نمیدونی با چه عشقی منتظر اومدنتم... میخوام تو آغوشم حضور گرمت رو احساس کنم، میخوام ه...
28 آبان 1397

اولین تکون خوردن

سلام کوچولوی دوست داشتنی امروز برای بار اول در دلم تکان خوردی وااای نمیدونی چه حس خوبی دارم الهی دورت بگردم اینکه فقط خودم احساست میکنم دنیایی هست 🤗🤗  داري تند تند تو دل مامان رشد ميكني و من دارم حس ميكنم خدايا شكرت نازنینم نبض زندگی منو حرکتای مداوم تو تنظیم میکنه من با این نبض خو گرفته ام با لمس گاه به گاه بودنِ تو همیشه باش ! خوب و سالم باش تا زندگی زیباترین موسیقی اش را در متن زندگی ام بنوازد😘😘😘😘😘 ...
17 آبان 1397

تعیین جنسیت فندوق

جوانه ی درونم امروز رفتم سونوگرافی nt یازده هفته وو شش روزت هست فندوق مادر  دکتر گفت شما یه پسر هستی دورت بگرده مادرت وقتی اومدم بیرون به اولین نفر که گفتم داداش سینا بود نمیدونست از ذوق چیکار کنه اخه از اولش دوست داشت پسر باشی و دعا میکرد و میگغت خدا حرف منو گوش میده😊 🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 مادرانه ترین لحظه های امروزم همین لحظه است…همین لحظه که با تمام جان ِ عاشقم دوستت دارم را یواشکی به تو هدیه میکنم… تو خوب میدانی که من چقدر شاعرانه با تو حرف میزنم… تو خوب میدانی که… من تا همان لحظه که قرار است بیایی قرار است در کنارت بمانم و تازه این شروع زندگی ِ کودکانه ی ت...
11 مهر 1397

تشکیل شدن قلب

فندوق مامان امروز رفتم پیش خانم دکتر منو سونوگرافی کردن و گفتن قلب جنین تشکیل شده خدایا شکرت قربون قلب مهربونت برم. من و بابایی و داداشی عاشقتیم زودتر بیا🤗 ...
10 شهريور 1397

دلنوشته

یک چیزهایی هیچوقت عادی نمیشود بچه دار شدن مثل یک جادوست مثل افسانه اي شیرین و عجیب‌وغریب کـه سخت میشود باورش کرد آخر چطور می‌شود یک دفعه مادر شد همین کـه نخستین بار نقطه اي تپنده را نشانت میدهند و میگویند این بچه شماست، همه ی چیز تغییر می‌کند دستت را می‌گذاری روی شکم ات و حس میکنی از هم اکنون باید قویتر باشی. این روز ها پر از همهمه ی با تو بودن هستم 😘😘😘😘 ...
4 شهريور 1397

چهار نفره شدنمون مبارک

عکس بابایی در حال غواصی و خوشحالیش از اینکه چهارنفره شدیم😍 چهار نفره شدنمون مبارک امروز صبح فهمیدیم خدا یه نی نی بهمون داده و خانواده ی مهربونمون و چهارنفره کرده فندوق مادر قربونت برم الهی نمیدونی چقدر ما رو خوشحال کردی، از داداشت که نگم یکی از ارزوهای بزرگش براورده شد  ما سه تا قشم بودیم اونجا فهمیدیم و لذت سفرمون رو چند هزار برابر کردی♥ لذتی برتر از این نيست كه جوانه ای در درونت بپرورانی و از آنگاه که قدمهای لرزانش را به این دنیا می گذارد فرشته نجاتش شوی و نیازهای کودکانه اش را با دل و جان برآوری و روزی نه چندان دور از آن زمان که شیره جانت را شبانه خسته و ناتوان در دهانش می نهی یا دست و پاهای ظریف و ناتوانش ر...
23 مرداد 1397