سامانسامان، تا این لحظه: 5 سال و 25 روز سن داره

سامان جان به چشمان مهربانه تو می نویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

بیست و دو ماهگی

1399/11/27 8:00
نویسنده : مامان عاشقت
161 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک بیست و دوماهه ی من ،

چقــــــدر زود 22 ماه گذشت .
انگار همین دیروز بود که آمدم و خبر از آمدنت دادم .از زمینی شدنت ...
یادت می آید ؟ آن روزها 50 سانت بیشتر نداشتی ...
حالا شده ای یک پسر شیطون با 84 سانت قد ! که حتی نمیذاری یه عکس ازت بگیرم😀
شده ای یک دلربا ، عزیز جان ...
شذه ای تمـــــام هستی من و پدر و برادرت !
 

حالا باید نوید 2 ساله شدنت را بدهم جانکم .


آری ، چیزی نمانده تا آن روز با شکوه !
تنها 2 ماه دیگر باقی ست تا سالروز جدایی تو از فرشته ها و پیوستن ات به ما زمینی ها ...


خواستم بگویم که ؛
تک تک لحظه های این 22 ماه برای من ؛
پُر بود از عشــــــق ،
از مهـــــــربانی ،
از محبت  ،
از زندگی ،
سرشـــــــــار از مادرانگی !
برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آروز می کنم .
مبارکت باشد این روز با شــکوه گُل من .

سامان  این روز ها اصلا نمیذاری ازت عکس بگیرم و تمام عکس ها رو بدون اینکه حواست باشه گرفتم😜

این موبایل خوشگل و داداش سینا برای روز ولنتاین برات گرفت 🥰

داداشی همش راه میرفت و بهت میگفت عشق من روزت مبارک❤🌹

و تو کلی میخندیدی 

این روزها همش با داداش سینا کشتی میگیری و با هم بازی میکنید و من و بابایی از دیدن بازی کردن شما غرق لذت میشیم😍

 یادش بخیر پارسال همین روزها بود که دلخوش بودیم به چهار دست و پا رفتنت...چه قدر هیجان داشتیم از آن نیمچه ایستادنت و قدم برداشتنت در کنار مبل و دیوار...

چه قدر خوشحال بودیم از اینکه ده ماهه شده ای و ماهگردهایت دورقمی شده است...لذتش هنوز هم برایمان باقی است....یاد آن صورت گرد و تپلت شادمان می کند هنوز...مرور عکس هایت به اندازه همان موقع برایمان شیرین است...

حالا یک سال از آن 10 ماه میگذرد و شیرینی ات نه تنها کمتر نشده بلکه روز به روز خوردنی تر از روز قبل میشوی....

نگرانی هایم با بزرگ شدنت تغییر کرده یا نمیدانم شاید هم بزرگتر شده باشد...

اما دوستشان دارم این دل نگرانی های مادرانه ام را....از بیرون که نگاهشان میکنم میبینم که همه به خاطر دوست داشتنت است و نه چیز دیگر...

این اواخر آنقدر تغییر کرده ای که خودم هم متعجبم..خوب حرف هایم را می فهمی این روزها..گاهی کارهایی میکنی که دهانم باز میماند از این همه درک و فهمت...

روزهای بزرگ شدنت خیلی زود میگذرند...انقدر که نفهمیدم چه طور 22 ماهت هم تمام شد...

22 ماهگیت مبارک فرشته من

عاشقتیم یه دنیا ❤❤❤❤❤❤❤❤

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)